اینم یه جورشه دیگه
جوجو کوچولویه مامان
امروز تویه آشپزخونه مشغول کارام بودم که شما اومدی پیشم و فریاد زدی:مااااااااااامااااااااان.....میووووووووووووو
فهمیدم منظورت ،کارتون تام و جری هست،آخه از بعد از خونه خاله فرزانه که شایان داشت این کارتون رو نگاه میکرد ،عاشقش شدی،اونم چه کارتونییییییییی
برات گذاشتم و دوباره برگشتم تویه آشپزخونه تا به کارام برسم ،هر از گاهی ،یه نیگاهی بهت مینداختم و میدیدم که مبهوتی و داری نگاه میکنی و گاهی بلند میشدی و می اومدی تو آشپزخونه و میگفتی :مییییو...دَ
میوووو....بد
و آخرین بار که نگات کردم
خب ،اینم یه طورشه دیگه نفس من.
تو همه دنیایه منی پارسا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی