پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

پسر بیخواب من

1391/5/5 16:05
نویسنده : مامان یاسی
1,047 بازدید
اشتراک گذاری

پسر مامان.اینروزا کمتر میتونم بیام و برات بنویسم.وقتم از قبل کمتر شده چون تنظیم خوابت حسابی بهم ریخته.قبلا یه خواب ظهری داشتی و من میتونستم یه کمی به کارایه عقب افتادم برسم.ولی حالا گل پسرم...

شبها هم که دیگه نگو.یادش بخیر.قبلنا ساعت یازده دیگه خواب خواب بودی.ولی خب حالا دیگه اینطور نیستی و تا ساعت یک و نیم دو بیداری.گاهی وقتها برقها رو خاموش میکنیم که تو بخوابی و بعد من بلند شم به کارام برسم.ولی من زودتر از تو خوابم میبره.

همه اینا رو گفتم که بدونی من خیلی خیلی وقتم کمه.

تازه اینروزا هم کلاس زبان میریم.منو بابایی.و باز وقتمون کم و کمتر شده.چون داریم به سختی میخونیم.برایه آینده تو عزیز دلم.الان منظورم رو نمیفهمی.ولی وقتی که بزرگتر شدی میتونی درک کنی که من چی میگفتم.و از خدایه بزرگ میخوام که هیچ وقت شرمنده تو نشیم،چون تو تموم هستی ما ،تویه این دنیایه بزرگی.

اینروزا فقط تو حرفایه جالب میزنی و ما رو میخندونی.

مثلا دیشب که میخواستی بخوابی و پیش من دراز کشیده بودی،ازت پرسیدم:پسری جیش نداری؟

و تو چشمات رو محکم بستی.

و من دوباره پرسیدم:پسرم جیش نداری:و تو گفتی:من خوابم با من حرف نزن.

بعد از چند ثانیه دیگه که ازت دوباره پرسیدم:پشیی رو بغل کردی و معترض گفتی:مااامااان...میگم من دالم میخوابم...چیرا با من حرف میزنیییییییییییییییییی

و رفتی...خمیازه

خب پسر طلا باید میپرسیدم دیگه ،آخه تو ،خیلی تنبلی عسلکم.دست پیش و گرفتم که پس نیفتم ولی مثل اینکه تو زرنگ تر بودیاااااااااا.ابرو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان رها
5 مرداد 91 16:43
قربونت برم خاله دیگه نسونه های بزرگ شدن داره ظاهر می شه تغییر ساعت خواب و زبون ریزی
بامزه و با نمک من اون زبونت رو بخورم


آره خاله.حسابی داره بزرگیشه
fahime
6 مرداد 91 8:54
دقیقا مدل محمد صدرا...خدایا این بچه های نازو واسه خودت نگه دار
matin
6 مرداد 91 16:53
نمیدونم الان که حریف این بچه ها نیستیم چه آینده ایی رو پیش رو داریم .ببوسش


مامانی تو هم آنا رو ببوس
amir
6 مرداد 91 18:49
سلام ای بابا بزار انگشتت خوب بشه بعد...
پارسا مراقب یاس باشیااااااااااااااااااااا
شیطونی نکن تا خوب شه انگشت مامان....با این جمله کلاس زبان خیلی موافق هستممممممممممممممم...منم میرم باز......ایول دارید هر دو تاتون


انگشتم خوب شده دیگه.پارسا میتونه مگه شیطونی نکنه عمو جون جون.ممنون مهربون
مامان نیره
7 مرداد 91 12:51
دوستتون دارم


ما هم عزیزم.بوووووووووووس
مامان محمد و ساقی
7 مرداد 91 13:39
سلام.خوبی؟آخ گفتی از بی خوابی.ما هم این وضیت رو داریم.
امیدوارم تو یادگیری زبان موفق باشی.


ما چقدر خوابمون میاد نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون گلم.تو هم موفق باشی تویه همه کارایی که میخوای انجام بدی
مامان و بابای سارینا
7 مرداد 91 14:59
قربون اینطوری حرف زدنت بشم خاله


زنده باشی عزیز دلم.ممنون که پیشمون میای.بووووووووووووووس
ستاره زمینی
7 مرداد 91 16:04
اخی عزیزم دخملی منم چند وقته همینطوری شده تا 2شب بیداره منم خیلی بیخواب میشم تا وقت سحری.....باید دنبال علتش بگردیم.گل پسری را ببوسید.


علت نداره که خواااهر .شیطون شدن دیگه.حالا چیکار کنیم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
تو هم ریحانه گلم رو ببوس
ثمینه
8 مرداد 91 15:32
نه عزیز دلم فضول چیه بابا،این کامنتت نشونه ی معرفتته
مــــــــــرسییییییی عزیزم،توام دعامون کن باشه؟


ایشالله که خوشبخت شی عزیز دلم
مادر کوثر
9 مرداد 91 8:35
ماشالله به این قند عسل بازیگوش و شیرین زبون

و آفرین به این مامان و بابایی با شعور و درس خون


همیشه شاد باشین و سلامت
کوثر منم داره ساعت خوابش کم میشه


ممنون خاله مهربون.ای داد خدا به دادت برسه خواهرررررر
خاله زری
9 مرداد 91 12:59
خوب مامان یاسی چلا با پارسایی موقع خواب حلف میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوب حتما جیش نداشته دیگه گل پسر،قلبونش بلم


خب عزیزم جیش داره که؛ولی تنبله اقا.میبوسمت جیگررررر
مامان نیایش
10 مرداد 91 9:16
وای قربونت برم خاله تو هم که عین نیایش من شدی بی خوابه بی خواب از صبح که پا میشه تا شب یه سره بیدار و در حال انرژی گرفتن از بنده عزیزم بخند و مامان و بابا رو همیشه بخندون تا خستگی ها دیگه در بره بوس بوس


بیخواب گلکم.بعضی وقتها خدا رو شکر میکنم که سالم و سلامته و میگم :اشکال نداره شیطونی کن ولی بی حال و مریض نباش.نیایش جیگرمو ببوس
مامان بهراد
16 مرداد 91 1:27
خاله جوون به من رای میدی؟ امروز اخرین روزه و من خیلی رای هام کمه.... تورو خدا اگه می خواید رای بدید برید به این سایت http://www.koodakeman91.niniweblog.com/ به شماره ی ۵