پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 21 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

عاشقتم

1391/8/14 0:30
نویسنده : مامان یاسی
977 بازدید
اشتراک گذاری

وقت نمیکنم که بیام و برات بنویسم.کلی ماجرا پیش میاد و کلی کارایه جالب میکنی که همون لحظه میگم،یادم باشه که بنویسم برات،ولی بعد از چند روز که میام بنویسم اصلا یادم نمیاد.دلم میخواد این یکسال بگذره تا یکمی از این فشار کم بشه و یکمی من وقت داشته باشم.مجبور نباشم تا دیر وقت بیدار باشم که زبان بخونم.احساس میکنم که کم آوردم و خسته شدم.دلم میخواد کتابا رو پرت کنم یه طرف و با خیال راحت یه نفس بکشم.دلم میخوا وقتی که بیرونم یا  دارم میخندم این نمره آیلتس خوشیم رو زایل نکنه.شده برام کابوس.یعنی اینروزا تموم میشه گل مامانی؟

پارسایه گلم،پسر خوبم،دوستت دارم.خیلی خیلی دوستت دارم و هیچ وقت از اینکه تو رو داشتم و دارم ناراحت و پشیمون نیستم.نمیدونم چرا احساس کردم که باید اینو بهت بگم.

همسایه پهلویمون بارداره و این در حالیه که هنوز یکسال از ازدواج شون نمیگذره.وقتی با شوخی خنده تو رو که مشغول بهم ریختن ظرفایه تویه کابینت بودی ،نشون دادم و گفتم آخر عاقبت تو

گفت:بچه ها همه دردسرن.منم دارم میارم که زودتر بزرگش کنم و بره پی کارش و راحت شم

خدایی دهنم باز موند از اینهمه صداقت.طرز فکر زیبا و استدلال بجا و درست این خانوم.اینطوریش رو دیگه ندیده بودم که یکی بگه باید بچه بیارم تا بزرگ بشه من راحت شم.یعنی ...

چی بگم والله.امیدوارم که اینجور آدما سر عقل بیان و با این طرز فکر بچه های پاک و معصوم رو به این دنیای بزرگ نیارن.

پسر ناز من،برات آرزویه بهترین ها رو میکنم .دوستت دارم طوطی کوچولویه خونه. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان آرینا موفرفری
14 آبان 91 12:40
یاسی جون دیشب اصلا نیومدم نت الان که پیامتو دیدم خیلی ناراحت شدم ای کاش با هم هماهنگ کرده بودیم.
مامان آرینا موفرفری
14 آبان 91 12:44
یاسی جون نمی دونم بعضی ها در مورد بچه چه فکر می کنن؟؟؟؟؟ یه مادر ، مااااادر وقتی بچه ش11 ماهه شده بود بهم گفت کم کم دارم بهش علاقه پیدا می کنم و دوسش دارم!!!!!!!!!!!!! منم فقط نگاش می کردم هیچ حرفی واسه گفتن نداشتم.....
مامان نیره
14 آبان 91 13:24
سلام منم با شما موافقم و نظر شما رو دارم .
zizigo0ol0
14 آبان 91 17:33
khilia injori fek mikonan nemidonam chera..........
سمیه
14 آبان 91 20:02
خیلی از زوجهای جوان امروزی همین طور فکر میکنند که این خیلی بده! نمیدونم واقعا بعد از تولد فرزندش هم همینطوری نسبت بهش نگاه میکنه پارسای گلم رو ببوس
سید امیرعموی خوشگل پسر
14 آبان 91 21:17
به داده و نداده و گرفته ات شكر كه داده ات نعمت است و نداده ات حكمت و گرفته ات امتحان عیدتون مبارک عزیزان...یچیزی رو میدونستی تی بلا پسررررررر:که همچین بیادتم که مپرسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مادر کوثر
15 آبان 91 7:40
این موهبت الهی است صبح چشم بگشایی و یادت بیاید دوستی داری آبی تر از آسمان، زلالتر از شبنم و روشن تر از صبح. صبح زیبایت بخیر! بروزیم
مادر کوثر
15 آبان 91 7:42
سلام مامانی خداقوت عزیزم خودت رو زیاد خسته کردی که این حس رو نسبت به کتابات داری خواهرم من داره آیلتس میخونه. گاهی میگه سخته ولی همیشه لبخند هم میزنه. خوب ببین تا تحملش بهتر بشه گل پسری رو هم ببوس اون خانم همسایه هم حتما در اون لحظه حالش خوب نبوده وگرنه این حرف رو نمیزده...ارزش این نعمت الهی بالاتر از این حرفاست
فریبا مامان رایین
16 آبان 91 1:25
جالب بود! خیلی جالبه که همچین آدمهایی با همچین طرز فکری هم وجود دارن!!! و جالب تر اینه که زود هم به فکر بچه دار شدن میفتن!!! خدا سایه ی مهربونیتو روی سر پارسای ناز نگه داره عزیزم
مامان محمد و ساقی
18 آبان 91 23:07
عزیزم احتمالا" همسایتون ویار بارداری داشت.یه چیزی گفت برای خودش.وقتی به دنیاش آورد تازه می فهمه که کسی که باید لحظه به لحظه باهاش باشه همین بچس.مخصوصا" وقتی که بزرگ بشه
مادر کوثر
27 آبان 91 13:45