پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 23 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

آخرین ماه از آخرین فصل سال 91

1391/12/4 1:17
نویسنده : مامان یاسی
1,421 بازدید
اشتراک گذاری

هی بهم چشمک میزنه.هی میگه پاشو دیگه،پاشو منو بردار و حالشو ببر.بهمن رفتا.اسفند اومده ها.بیا دیگه.بیا و منو بردار.حالا که هیچکس دور و برت نیست.زبان چیه.خواب چیه.خونه تکونی بی سر و صدایه نصف شب چیه.بیا دیگه .ای بابا....

همه حرفایی بود که لب تاب به من میزد و من نزدیک به یک ساعت و نیم مقاومت کردم.ولی سر آخر هم موفق شد.

اسفند هم اومد جیگر مامان.آخرین ماه،از آخرین فصل سرد سال 91.

تو امشب زود خوابیدی یکمی بیحال بودی و من دعا میکنم که مریض نشی جیگر مامان. بابا رامین هم که شب کار بود و منم پیش خودم فکر میکردم که کلی زبان میخونم.ولی خب نشد دیگه.

پیشی خونه ما

 

این روزای آخر بهمن ماه،مامانی از گزند آنفلانزا در امان نموند و یه هفته افتاده بود.الانشم هنوز داغونم.صدام گرفته و مدام سرفه های ناجور میکنم.همش ناراحت بودم و استرس داشتم که تو از من نگیری.وای که چقدر حالم بد بود و تصور اینکه تو هم به این حال و روز بیفتی ،منو دیوونه میکرد.

آنفلانزا داره بیداد میکنه.خیلی از بچه کوچولوها رو میشناسم که بنده های خدا بخاطر همین بیماری بیمارستان بستری شدن.خدایا خودت این طفلای معصوم رو حفظ کن.(آمین)

این ماه تولد بابا رامین جونی هم بود و ما براش تولد کوچولویه خودمونی گرفتیم.البته خاله لاله و معید جون و بابایی معید هم اومدن و کلی ما رو خوشحال کردن.خوب بود و خوش گذشت.قربون ذوقت بشم واسه شمع فوت کردن و کیک تولد خوردنت که البته این آخری فقط ذوقه و من خوردنی ندیدم.

کیک تولد بابا رامین مهربون

اینم بابا رامین و دوتا وروجک شیطون بلای ناز.دلم نیومد این عکسا رو ندارم.دوسشون دارم

اینم خونه ایی که بابا رامین با مبل برایه پارسا جیگر درست کرده.بابای هنرمند.

نگاه کن.شیطنت از چشماش میباره.واقعا شیطونی پارسا.

هم شیطونی هم شیرینی هم حسابی حاضر به جواب.

یادمه یه روز که داشتم خونه رو جارو میردم و تمیز میکردم،تو هم کمکم میکردی.ولی یهو اومدی و گفتی مامام،تو اصلا به فکر من هستی؟

من با دهن باز همینطوری که نگات میکردم،تو ادامه دادی:اصلا میدونی ساعت چنده؟اصلا میدونی من گلسنمه و دارم میمیرم.؟

واااای که دلم میخواست بچلونمت.بوست کردم و گفتم الان برات غذا میارم جیگر مامان.برات غذا حاضر کردم و خودم پیشت نشستم و تو هم با اشتها هر قاشقی که میخوردی میگفتی:آخیش...چقد دشنم بود.

دست کشیدم پشتت و گفتم قربون شکمت بشم که گرسنه ات بود.

و تو گفتی:اونکه پشتمه.شمکم اینجاست .اون پشتمه.فهمیدی مامان؟ابرو

خیلی خیلی حرفای جالب دیگه هم میزنی که الان اصلا یادم نمیاد.ولی در نوع خودش جالب و بامزه است.

پسرم داری به مرز سه سال میرسی و من هنوز هیچ تصمیمی برای تولدت نگرفتم.قربون شکل ماهت بشم.دوست دارم جیگرم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

زهرا(✿◠‿◠)
4 اسفند 91 9:55
قوربونش برم که اینقد شیرین زبونه
زهرا(✿◠‿◠)
4 اسفند 91 9:56
خودت الان بهتری عزیزم؟؟؟ تولد بابا رامین هم مبارک
مامان کوروش
4 اسفند 91 10:59
سلام عزززززززززززززیزم چه پیشی نازی خدا حفظش کنهوای انفولانزا رو که نگو بهتری الان تولد همسرت رو بهت تبریک میگم یاسی جون انشالله سالیان سال با عشق با هم در کنار پارسا جون زندگی کنید حالا برو خصوصی
میترا
4 اسفند 91 17:01
امسال برای من که خیلیییییییی زود گذشت. تولد بابا رامین مبارک نگاش کن شیطون بلا رو
مامان نیایش
5 اسفند 91 9:46
وایمن قربون این شیرینم بشم دلم چه قدر براتو ن تنگ بود ببخش تو رو خدا زودتر نیومدم دوستتون دارم پارسا واقعا شیرین زبونه خب راس میگه مامانی اون پشتشه دیگه شیمکش نیست که فهمیدی تولد بابای یهم مبارک بابایی هنرمندسایه اش رو سرتون باشه مامانی خسته نباشی با زبان چه طوری ایشالا موفق باشی عزیزم چه خوب شد حرف لپ تاپ رو گو شگکردی کلی لذت بردیم تولد گل پسری هم پیشاپیش مبارک حالا از الان که زوده بذار اون ور سال فکر اونم میکنی یاسی
setayesh
5 اسفند 91 20:47
الان پیشیمون موشه رو بخوره یا موش پیشی مارو بخوره انقد که خوردنیههههه؟؟؟
سمانه مامان پارسا جون
6 اسفند 91 17:38
تولد همسر مهربونت مبارک یاسی جون آخی الان بهتری؟ امان ازین سرماخوردگی
مامان آرینا مو فرفری
9 اسفند 91 9:40
تولد بابا رامین مبارک
مامان آرینا مو فرفری
9 اسفند 91 9:41
سلام یاسی جونم خوبی اینقدر دلم برات تنگ شده که نگو گوشیم خراب شده و در حاله تعمیره.پارسا جون منم گلسنمه دلم می خواد بخورمت
مامان محمد و ساقی
10 اسفند 91 22:39
سلام یاسی جونی تولد بابا رامین مبارک باشه ایشا... همیشه سلامت باشن
مامان محمد و ساقی
10 اسفند 91 22:39
حالا پارسا جون رو چلوندی یا نه؟ آخه این چقدر بامزه حرف میزنه.ببوسش از طرف من
مامان آرینا مو فرفری
11 اسفند 91 9:31
سلام یاسی جونم خوبی عزیزم بهتری؟ از طرف من دعوت شدی به یک مسابقه ، در مورد اینکه چطور با نی نی وبلاگ آشنا شدی؟خوشحال می شم دعوت منو بپذیری.
زهرا(✿◠‿◠)
12 اسفند 91 0:30
مامان محمد و ساقی
12 اسفند 91 23:59
خصوصی
مامان نیره
13 اسفند 91 10:19
الهی دوستت دارم خاله جون اره این حرفا و شیرین زبونیاست که باعث خشم فروکش کنه وگرنه واقعا دیوانه کننده است بعضی کارهاشون
ابوالفضل وزینب
17 اسفند 91 7:05
مامان آرینا مو فرفری
17 اسفند 91 20:26
سلام یاسی جون خوبی عزیزم.اگه اشتباه نکنم مامان مانی گفت حال پارسا خوب نیست ،چی شده خیلی نگرانم گوشیم هم خرابه شمارتو ندارم.توروخدا زود خبربده.
سميه
19 اسفند 91 9:05
مبارك باشه تولد اقاي همسر براي تولد پارسا جان هم چون ديگه بزرگ شده و اقا ميتوني از شخصيتهاي محبوب كارتوني يا اسباب بازيهاي مورد علاقه اش براي تم استفاده كني خيلي جالب ميشه
مامان آرینا مو فرفری
20 اسفند 91 9:52
سلام یاسی جون خوبی عزیزم پارسا جونم چطوره.بخدا خیلی نگرانتون هستم.لطفا بی خبرم نذار
عمو امیر
20 اسفند 91 20:41
واییییییییییی سلاااااااااااااااااااام پسر طلاااااااااااااااااا بعد از مدتهاااااااااااااااااااااااااا این عکست با کاپشن زرده خیلی نازه هااااااااااااااااااااااااااااا تتلد تتلد تتلد مبارکککککککککککککککککککککککک بابا رامین تولدت مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک پسرطلاااااااااااااااا رو ببینننننننننننننننننننننن کجا رفتییییییییییییی قایمممممممممم شدی ........اخمشوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو خوشحالم که دیدمت بازممممممممممممممممممممممممممممممممم
مادر کوثر
21 اسفند 91 7:51


تولد مبارک. ببخشید با تاخیر

قربون اون شیرین زبونیاش


عزیزمی.مرسی