پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 27 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

و. اما...........

1391/8/5 23:47
نویسنده : مامان یاسی
1,017 بازدید
اشتراک گذاری

و اما پسر گلممممممممممممممم

اینروزا حرفای جالبی میزنی.مثلا امروز اومدی و گفتی :مامان بیا بازی کنیم.

گفتم که پسرم بذار این ظرفا رو بشورم و بیام و تو با قیافه ایی خیلی حق به جانب گفتی:مامان اشتباه نکن.بیا الان بریم.ببین میگم اشتباه نکن.

من هم اومدم و باهات بازی کردم دیدم که راست میگی و بازی نکردن با تو یه اشتباه بزرگه .

...

یا امروز که از بیرون اومدیم تو با سرعت دویدی تویه اطاق و گندآلو رو بغل کردی و گفتی:گندآلویه نازنین من،دلت برام تنگ شده بود؟

اینم آخرین عکس از مهرماه که برام مونده.قربون نگاه کجت بشم

اینم از عکسای امروز که رفته بودیم پاساژ خاطره انزلی و بابا هم تو رو حسابی مشغول کرد

قورباغه ایی که تو خیلی بهش علاقه پیدا کردی و میخواستی با خودت بیاریش.

عزیز دلم به همه عروسکهای موجود تویه دنیا علاقه نشون میدی ولی با بچه های همسن و سالت به هیچ عنوان همبازی نمیشی عشقم.

چه میشه کرد .همینه دیگه نفس مامان.

پارسایه نازم،بهت نگفته بودم که همه رنگها رو به فارسی و انگلیسی میشناسی و میگی ولی جالبه که همینکه میگم که بیا بشماریم با عصبانیت فریاد میزنی:نهههههههههههههههههههههههههههههه

اصلا بلد نیستی بشماری.نمیدونم چه پدر کشتگی با این اعداد داری که دوست دارس سر به تنشون نباشهمتفکرماچ

دوستت دارم گل پسرم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

میترا
6 آبان 91 0:44
ماشاالله به این پسر ناز و خوردنی و باهوش. دوباره تذکر میدم دیگه موهاش رو کوتاه نکنی هااااااااااا


موهای کوتاه بهش نمیاد ؟
باشه،سعی میکنم خودمو کنترل کنم عزیزم
مامانی درسا
6 آبان 91 3:18
الهی بگردم خیلی ماهی پسر گلم ...... مامانی شما عزیز مایی چرا رمز ندم راستش یه خرده قاطی کردم نمیدونم به کی دادم به کی ندادم .... برو خصوصی


عاشقتم.بوووس
فاطمه قنبری
6 آبان 91 8:21
ماشاالله خدا حفظش کنه
مامان امیرناز
6 آبان 91 8:59
الهییییییییی خب مامانی با این افزایش روزن افزون اعداد همه اقلام تو این چند وقته بچه حق داره چشم دیدن اعداد و نداشته باشه من باهات موافقم خاله


چي بگم والله.راستم ميگي.تا حالا از اين ديد بهش نگاه نكرده بودم
مامان متین
6 آبان 91 12:21
الهی پارسای خوشگل ، نمیدونم چه علاقه ایی دارین به این مانکنها و شکلکها ، آنا که بریم فروشگاه و جایی ما رو دیوونه میکنه


واييييي من دركت ميكنم.
مامان علی خوشتیپ
6 آبان 91 13:28
الهی فداش ...چه نگاه کجه خوشگلی
آفرین به پسر باهوش...مامانی بره مهد خوب میشه



مرسي مهربونم.اميدوارم.بووووووس
مامان آرینا موفرفری
6 آبان 91 16:53
قربونت برم پارسا جون که اینقدر شیرینی . مامانی عکسای سفر قشم رو گذاشتم زودی بیا ببین ببخش که خیلی منتظر شدی .
مامان محمد و ساقی
6 آبان 91 17:01
سلام عزیزم.خوبی
اول از همه بگم که آفرین به این پسر باهوش که رنگها رو خوب می شناسه اونم به انگلیسی.


بووووووووس
مامان محمد و ساقی
6 آبان 91 17:02
واااااااااااااااااااااییییییییییییی یاس عزیزم منم عاشق این قورباغه شدم.تو کدوم خاطره بود بیرون شهر یا داخل انزلی؟
یادم باشه باهاش عکس بگیرم.


اي شيطون.خاطره تويه سهر.ما اونجا معمولا نميريم همينطوري با دوستا پيش اومد و رفتيم
مامان محمد و ساقی
6 آبان 91 17:03
چه عکس خوشگلی الهیییییییییییییییی مامانی اصرار به شمردن نکن.فعلا" نیاز داره وخیلی خوبه که باهاش بازی کردی
میترا
6 آبان 91 17:07
بهش میاد ولی من موی بلند بیشتر دوست دارم.
مامان مانی
6 آبان 91 18:35
ای جانم...افرین به مامانی که وقت می زاره و اعداد و رنگها رو به دو زبون به شما یاد می ده


عاشقتم
فریبا
6 آبان 91 19:54
آفرین پارسای خوش تیپ... قول بده با عددها هم آشتی کنی تا اون قورباغه هه باهات بیاد خونه تون


باشه خاله خانوم.قول ميدي كه بياد؟؟؟
سمیه
6 آبان 91 23:28
وای چقدر عکست خوردنی شده چقدر هم شیرین زبون شدی
مادر کوثر
7 آبان 91 8:48


اینم برای شیرین زبونی و شناسایی رنگ ها

و

اینم برای مامانی مهربون

و اینکه مهربون مامانی با حوصله، شمارش اعداد از الان یه کم زوده. بذار سه سالش تموم بشه

مرسی از حضورت. بازم بیا پیشمون


اينم برايه تو مهربونم.مرسي از بابت راهنماييت.چشم.ميذارم بزرگتر بشه گلم.كوثر نازمو ببوس
مامان نیره
7 آبان 91 9:06
الهی قربون حرف زدنش ولی در تعجبم می دونی چیه چرا بچه ها اینقدر شبیه همند همین نگاه هانی انجام می ده ولی نمی تونم شکار کنم.


همه بچه ها همينن ديگه عزيزم.منم نميتونم ازش عكس بگيرم.باباش شكار كرد اين لحظه رو عزيز دلم
مامان کوروش
7 آبان 91 15:05
ای جونم پارسا عزیزم فدای اون حرف زدن با مزه ات برم یاسی جون خودتو ناراحت نکن کوروش هم اینطوری بو زیاد خوشش نمیومد با بچه ها باشه ولی درست شد نگران نکن خودتو عزیزم هر سنی دوره خودش رو داره


قربونت بوم كه هميشه منو اميدوار ميكني.ميبوسمت
ستاره زمینی
7 آبان 91 20:19
افرین پسری ناز دوست داریم گل زیبا..


بوس واسه خاله مهربون
عمو دون دون
7 آبان 91 21:08
سلااااااااااااااااااااام عمو جون وای چه بسر ی خدا کج نگاه کردن هم که بلده

ماشالله دیگه خیلی بزرگ و شیرین زبون شدی عمو دون دونننننننننننننننننننننن


سلام عمو جونم.دوستت دارما.يه عالمه بوس واسه عمو دون دوووون
مامان آرینا موفرفری
8 آبان 91 16:12
سلام یاسی جون چرا نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام گلم.فرصت نميشه بيام.ميام پيشت
مهسا
8 آبان 91 22:41
وای چه بامزه تا حالا ندیده بودم پسرا عروسکشونو دنبال خودشون جایی ببرن.پارسا جونم کلی کیف کردم وقتی عکساتو دیدم میبوسمت عزیزم


پارسايه ديگه.از كوچيكي اينو داشته.خيلي دوسش داره.ممنونم كه بهمون سر ميزني عزيزم
مامان محمد صادق(زهرا)
9 آبان 91 8:54
سلام عزیزم...

خوبین؟

وای! فک کنم خیلی وقته نیومده بودم پیشت...

شرمنده!




تو عزيز مايي.ما مخلصيم.:-*
مامان محمد و ساقی
9 آبان 91 13:21
خصوصی
مامان آرینا موفرفری
10 آبان 91 0:41
سلام یاسی جونم خوبی دیگه کم کم داشتم نگران می شدماااااااا....
الان بیداری ؟؟؟؟


سلام پگاه.بيدارم ولي نميدونم چرا پنجره نظراتت وا نميشه
مادر کوثر
10 آبان 91 10:00
«نیمه ذی‏ الحجه» است و ملائک مشتاق به خاک آمده‏ اند تا قدم‏ های آسمانی دهمین بهار از راه آمده را بوسه‏ باران کنند... میلاد امام هادی (ع) مبارک


عید شما هم مبارک
مامان محمد سپهر
10 آبان 91 14:13
مي تونين شما هم در جشن سيدي شركت كنين.
منتظرم



به روي چشم عزيزم
مامان نیایش
10 آبان 91 23:21
سلام عزیزم چه عکس های قشنگی از همه قشنگ تر هم همون نگاه کجش قبونشزنده باشی الهی گل پسری


ممنون دوست خوب و مهربونم
نیلوفر
11 آبان 91 23:42
دوست گلم. نینی نازگلی ,عیدت مبارک. الهی لبت همیشه خندون,دلت همیشه مهربون.


مرسی مهربونم.عید شما هم مبارک
مامان آرینا موفرفری
13 آبان 91 12:14
سلام یاسی جون عیدتون مبارک


عید شما هم مبارک عزیز دلم