پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

آبانماه و تاسوعا و عاشورای 92

1392/9/10 11:03
نویسنده : مامان یاسی
1,200 بازدید
اشتراک گذاری

27 مهر ماه

پسر ناز مامان.اینروزا خیلی بامزه و شیرین زبون شدی.عاشقت میشم وقتی کلمات قلنبه سلنبه بکار میبری و برام عین بلبل حرف میزنی.

پارسای نازم تو شیرین و قند عسل مامان.

عادتته که برایه هر چیز بزرگی یه پسر و برای هر چیز کوچیکی یه پدر پیدا کنی.مثلا دوتا ماشین یه جور که یکی کوچیک و یکی بزرگ بود رو آورده بودی کنار هم و با ذوق گفتی:نگاه کن بابا،این پدر بزرگه،اینم پدر کوچیک.متفکر

٣ آذر

عزیزکم،آبان هم گذشت و افتادیم تویه آذر.این ماهی که رفت خیلی پر رفت و آمد بود و مادر جون و پدر جون از تهران اومده بودن و خاله مهری هم با دایی لقمان از چالوس اومدن و ما بیشتر مشغول مهمونی دادن و مهمونی رفتن بودیم.تویه این مدت تو حسابی با دایی لقمان جور شدی و بهش میگفتی :دایی قُلمان.اونم خیلی هوات رو داشت و حسابی باهات بازی میکرد.

اینم خاطره عمه.دوسش دارم.پسر گلم،معمولا با بچه ها نمیسازی،یعنی وقتی مهد میرفتی تقریبا خوب شده بودی ولی الان دوباره برگشتی به سابق، ولی جالبه  که با خاطره خیلی خوبی و  وقتی رفته بودیم خونه خاله سهیلا ،شما دوتا از اطاق بیرون نمیومدین و خیلی هم با هم بازی کردین و اصلا کاری با ما نداشتین.

پارسا در حال کشتی گرفتن با گندآلو.

پارسا و پدر جون.

پارسا معتاد بازی با گوشی.خیلی زیاد با گوشی بازی میکردی و حتی فرصت نمیدادی تا شارژ بشه.اینقدر بازی دانلود کرده بودی که شش گیگ در عرض یه هفته تموم شد و اینکه احساس کردم که داری کم کم افسرده میشی.منم ترکت دادم.تا یه حدی بهتر شدی.خیلی بهتر شدی.الان دوتایی با هم کلی بازی الکی میکنیم.خونه میسازیم و میریم توش و من میشم مهمونت.دزد و پلیس بازی میکنیم ،با بالش پل میسازیم و هر کی بیفته توش تمساحا اونو میخورن.گاهی اینقدر غرق این بازی میشی که از شدت هیجان هی جیغ میکشی و قلب کوچولوت تالاپ تلوپ میزنه.و من غرق دنیای کودکیت میشم.حالا خیلی بهتره.

یادش بخیر.وقتی کلاس زبان میرفتی.الان دیگه نمیری.با هر ترفندی که شد نتونستم بیشتر از سه جلسه بفرستمت.داشتی اذیت میشدی.منم سخت نگرفتم.حالا وقت بسیاره عزیزکم.

پارسا و امیرحسین

و یک دیدار وبلاگی ،با نیره عزیز به همراه مینای گلم.هانی کوچولو رو هم دیدیم.یه پسر کوچولویه دوست داشتنی.ساغی گلم هم که دیگه نگو.با اون حرف زدنش.دوسش دارم.روز خوبی بود.یعنی این پارسا سنگ تموم گذاشت از بس که باز این شیطونه گولش زد و هی برای همه چی گریه کرد این پسر کوچولویه مامان.دیر آپ کردم و این جریان رو نوشتم ولی مهم اینه که اینکار رو کردم.

 

 

و اماعاشورای امسال هم شما باید لباس مخصوص میپوشیدی.این چهارمین سال بود و یک سال دیگه از نظر پنج ساله ات مونده که امیدوارم عمرم برسه و بتونم پنج سال نذرم رو ادا کنم پسر گلم.البته این نذر لباس رو خاله مهری برات کرده بود و منم دارم اداش میکنم جیگرم.امیدوارم همیشه تنت سلامت باشه.

اینم یه روز فوق العاده سرد که هوس کلوچه فومن کرده بودم شدید و از ماسوله سر در آوردیم.البته با کلوچه فومن البته.هوا خیلی خیلی سرد بود.یعنی انگار مجبور بودیم.از سرما برک میزدیم.نیشخند

ولی منظره رو ببینین و حالشو ببرین.

یعنی من عاشق خنده مسخره ات هستم.امروز بهت گفتم پارسا صدای تلویزیون رو کم کن.گفتی:نمیکنم مامان.آخه تو چه مشکلی داری؟عصبانی

گفتم:پارسا حرف مامان رو گوش نمیکنی نه؟عصبانی هم میشی.

گفتی:مامان قربونت هم میشم ولی حرفت رو گوش نمیدم.چشمک

اینم از پسر دردونه ما.

بالاخره بعد از یک ماه و خورده ایی آپ کردم.

پسندها (3)

نظرات (14)

نیلوفر
10 آذر 92 23:08
سلام خوبی عزیزم....چه قرار وبلاگیه جالبی خوشحال میشم منم ببینمتون چون فکر کنم شما هم رشت هستین...راستی میشه بپرسم اون محل بازی سرپوشیده کجاست؟
فریبا
11 آذر 92 19:17
عزیزم... ماشالا چقدر آقا شده... کلی از دیدن عکساش کیف کردم
مامان کوروش
12 آذر 92 0:25
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــلام یاسی جونم خوبی عزیزم دلت واسه من تنگ نشده من که دلم شده واستون یه ذره چقدر دیدار کوتاه بود پارساجونم خوبه فدات بشم من گلم ماشالله قد کشیده از وقتی من دیدمش هزار ماشالله وای یاس رفتی ماسوله عشق بنده گلیم نخریدیت یه دیدار دیگه جای من خالی نبود راستشو بگو خیلی دوستون دارم پارسا جونم رو ببوس
مامان یاسی
پاسخ
سلام جیگرم.ما هم دلمون برات تنگیده حسابی. رفتیم ماسوله و گلیم دیدم و یاد گلیم تو افتادم.خخخخخ. جات حسابی خالی بود عزیزم. ما هم دوستت داریم.
سمانه مامان پارسا جون
18 آذر 92 0:50
وای چه حرفهایی زده این وروجک قربونش برم من عکس با لباس سقایی خیلی قشنگ بود
مامان یاسی
پاسخ
سلااااااااااام سمانه جونم.دلم براتون تنگیده .وقت نمیکنم بیام.الکی سرم شلوغه
مامان مانی
21 آذر 92 10:59
ماشاء ا... شاد و سلامت باشی گلم .....
نیلوفر
23 آذر 92 18:23
_____8888888888____________________ ____888888888888888_________________ __888888822222228888________________ _88888822222222288888_______________ 888888222222222228888822228888______ 888882222222222222288222222222888___ 8888822222222222222222222222222288__ _8888822222222222222222222222222_88_ __88888222222222222222222222222__888 ___888822222222222222222222222___888 ____8888222222222222222222222____888 _____8888222222222222222222_____888_ ______8882222222222222222_____8888__ _______888822222222222______888888__ ________8888882222______88888888____ _________888888_____888888888_______ __________88888888888888____________ ___________8888888888_______________ ____________8888888_________________ _____________88888__________________ ______________888___________________ _______________8____________________
سیما
26 آذر 92 20:04
سلام قند عسلم . وه که چقدر بزرگ شدی .. نازگلم .. شیرینم خوبی دلم برایت تنگ شده بود اومدم سایت گفتم یک سر بیام ببینم عکس جدید گذاشتی دیدم مامانی زحمت کشیده عکسباران کرده وبلاگت رو . دستش درد نکنه .. گلم با زمستون و هوای سرد چطوری ..؟؟
مامان یاسی
پاسخ
سلام سیمای گلم.مرسی از اینکه به وب ما سر زدی.میام پیشت گلم
سیما
26 آذر 92 20:06
I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........I Love you ........I Love you ........ I Love you .......I Love you ......I Love you .....I Love you ....I Love you ...I Love you ..I Love you ..I Love you .I Love you .I Love you ..I Love you ...I Love you ....I Love you .....I Love you ......I Love you .......I Love you ........ I Love you
سمیه
26 آذر 92 21:03
عزیزم چقدر پارسا بزرگ شده چقدر هم قشنگ صحبت میکنه چقدر هوس ماسوله کردم منم یکبار رفتم خیلی قشنگه
مامان یاسی
پاسخ
مرسی مهربونم.تشریف بیارین در خدمت باشیمعزیزم
نیلوفر
30 آذر 92 17:38
روزاتون به سپیدی و زیبایی برف و کانون زندگیتون به گرمای آفتاب تابیده بر برف های زمستانی هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!
نیلوفر
5 دی 92 22:22
★。˛ °.★__ *★* *˛. ˛ °_██_*。*./ \ .˛* .˛.*.★* *★ 。* ˛. (´• ̮•)*˛°*/.♫.♫\*˛.* ˛_Π_____. * ˛* .°( . • . ) ˛°./• '♫ ' •\.˛*./______/~\ *. ˛*.。˛* ˛. *。 *(...'•'.. ) *˛╬╬╬╬╬˛°.|田田 |門|╬╬╬╬ . ¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°•♥•°*"˜¯` ´¯˜"*°´¯˜"*°•♥•°*"˜¯`´¯˜"*°• کجاااااااااااااااایین پس؟
مامان یاسی
پاسخ
همین دورو برا عزیزم
مامان مانی
6 دی 92 20:51
مامان سيد محمد سپهر
15 دی 92 18:25
سلام عسلم اگه دوست داشتي محمد سپهر را در برنامه شبكه نسيم ببينين
مامان یاسی
پاسخ
بروی چشمم عزیزم
مامان محمد و ساقی
16 دی 92 2:34
سلام یاس عزیزم عجب پست کاملی گذاشتی.خوبه که دیر اپ میکنی ولی کاااامل مینویسی ایشاالله همیشه در کنار عزیزانت خوش باشی نذرت هم قبول باشه.ممنونم از پلو نذری پس دیگه پارسا کلاس زباننمیره؟پس منم ساقی رو نمیبرم.خخخخخخ تو تچربه هاتو بذار در اختیار من وای برک زدین از سرماجای من خالی برای گرم شدن عربی میرقصیدم یاس ساقی هم خیلی دانلود میکنه ولی نه 6 گیگمتر.ولی با تبلت پدرش.اون رمز میذاره ولی ساقی رمز رو باز میکنه منم اونروزدر کنارتون بهم خوش گذشت.مرسی از زحمتی که کشیدی.کلی پول خرج کردیامان از این ساقی دستت رو گرفت برد براش بخریدیگه پارک بادی نریم
مامان یاسی
پاسخ
سلام مینا جونم.خیلی دیر میام.دلم تنگ شده براتون.بازم بریم