اینروزا
سلام نفس مامان.
امشب تو زود خوابیدی(یکمی مریض حالی.فکر کنم داری دندون درمیاری.البته مطمئن نیستم گل پسرم.امیدوارم که اگه دندونت باشه،زیاد اذیتت نکنه عشقم)،من و بابا رامین هم،یکم زبان خوندیم و بابا رفت بخوابه و منم فرصت رو غنیمت شمردم و اومدم که یکمی وبلاگت رو یروز کنم.
عزیزم اینروزا تو کارات جالبتر و حرفات بامزه تر شده.
برایه مثال:
من تویه آشپزخونه مشغولب آشپزیم و تو تویه اطاقت داری شنگول و منگول رو برایه پشمالو و ببلو تعریف میکن و منم همینطوری که کارامو میکنم به حرفات گوش میکنم شیرینم که یکهو دل غافل ،میای طرف من و میگی:مامان اومدم که بخورمت ،من آقا گرگه بدم.
و اگه من فرار نکنم تو حسابی منو گاز بارون میکنی.وقتی میبینی که من فرار میکنم،میخندی و میگی:بیا مامان،من آقا گرگه خوبم.بیا بوست کنم.دوست دارم مامان.
عزیزم اینروزا حسابی تحت تاثیر شنگول منگولی.البته بهتره بگم که آقا گرگه.چون همش آقا گرگه میشی.گاهی آقا گرگه خوب و گاهی هم ،آقا گرگه بد.
بهم میگی :مامان داستان موتور سرعتی رو برام تعریف کن.
داشتم برات تعریف میکردم که گفتی:مامان بذار من بقیه شو بگم
مامان:بگو قند عسل
پارسا بعد چند ثانیه مکث:آخه نمیتون،تویه دهنم زبونه
قربون عقلت بشم من.
تویه آینه ذره بینی داشتم خودمو نگاه میکردم(7X )،اومدی و رویه پام نشستی و منو تویه آینه دیدی،در حالیکه صدات رو کلفت کرده بودی گفتی:اوووووووووه،چه مامان گنده ایی،منو نخوری
پسرم قدت حسابی بلند شده،حالا دیگه به پریز برق میرسه،قبلنا،وقتی میخواستم بخوابونمت،حتی به زور،برقا رو خاموش میکردم و میگفتم:دیگه شب شده،ببین برقا رفته حالا بگیر بخواب.
ولی حالا اگه نخوای بخوابی میری و برقا رو روشن میکنی و میگی:پاشو مامان،دیگه روز شده ،ببین برقا اومدن
و از جمله کلمات قلنبه و سلنبه که کم و بیش یادمه:
1.اونجا چه خبره
2.واقعا کجاست
3.اما چرا اینطوری میشه
4.عاقشتما(عاشقتم)
دیگه یادم نیست گل پسر
با همه این حرفا من عاشقتم شیرین من