از همه جا
22 شهریور
فکر کنم پارسال بود وقتی رفته بودم شهر قلم،عین خل و چلا برات خرید کردم و کلی چیزای الکی که اونموقع به دردت نمیخورد برات خریدم.یکی از اونا رنگ انگشتی بود که از ترس اینکه تو پیداش نکنی و سر و کله خودت و ما رو رنگ نکنی باهاش تویه هفتا سوراخ قایمش کردم و اصلا خودم یادم رفته بود که کجا هست و امروز تو بصورت اتفاقی رنگ انگشتی ها رو پیدا کردی.انگار گنج پیدا کرده بودی و در عرض چند دقیقه کلا همه با هم قاطی شدن
اینم خونه ایی که خودت تنها ساختیش و کلی هم ازش لذت بردی .چفکر کنم نزذیک به یک ساعت با همون مشغول بودی
24 شهریور
جیگر مامان دوباره سرما خورده.دیگه نمیفرستمت مهد.تویه این یک ماه آخر واقعا سنگ تموم گذاشتی.اشکال نداره مامانی.دیگه صبحها پیش خودمی جیگر.
از طرفی مدیر مهد گفته که باید روپوش بپوشید.
آخه من نمیدونم بچه های به این کوچولویی چه روپوشی؟واقعا مسخره ست.مدرسه که نیست.رویه هم رفته ،دو ساعت میخوای مهد بمونی اونم روپوش بپوشی.واقعا که آدم میمونه
25 شهریور
امروز با مینا قرار گذاشتیم و رفتیم لیلا جون ،مامان کوروش رو دیدیدیم.چقدر امروز خوب بود و خوش گذشت.کلی خندیدیم.دیدین دوستایی که فقط نوشته هاشون رو میخونیم و بعد به صورت واقعی میبینیمشون خیلی جالب و هیجان انگیزه.امروز روز خیلی خوبی بود و پارسا هم امروز واقعا خوب تا کرد و مهربون بود و اصلا منو اذیت نکرد.
30 شهریور
امروز بهت گفتم :فرشته کوچولویه من
گفتی:من که فرشته نیستم.ببین اصلا بال ندارم.
بهت گفتم :بال نمیخواد که.همینطوری فرشته من باش
یکم فکر کردی و گفتی:پس بال برام میخری
31 شهریور
عزیزم امروز آخرین روز از آخرین ماه تابستونه.از امروز دوباره بعد از یکماه کلاسای زبانمون شروع میشه و امیدوارم که تو دوباره صبوری کنی و با ما کنار بیای.
1 مهر
فقط کافیه یه باری،همینطوری،اتفاقی تو لاک پیدا کنی
11 مهر
امروز تویه هوایه پاییزی ما یه گرمای کشنده داشتیم.دما امروز 36 درجه بود.از فرصت استفاده کردیم و رفتیم کنار دریا.
17 مهر
بعد از مهد کودک و مدام مریض شدن شما و از اونجا که دوست داشتی بری مهد ،تصمیم گرفتم بفرستمت کلاس زبان.البته همیشه این تصمیم رو داشتم که سه سال و نیمت که شد بفرستمت کلاس زبان و بالاخره هم اینکار رو کردم.ولی تو دوست داشتی که بری مهد کودک خودت.تازه به اونجا عادت کرده بودی.امیدوارم که از اینجا هم خوشت بیاد و دوست داشته باشی.امروز بهم زنگ زدن و گفتن که یه دفترچه و قیچی و چسب ماتیکی و خمیر بازی هم بفرستم.به نظر باید جالب بیاد.خمیر بازی برای اینکه حروف رو بسازین.
خواهش میکنم از اینجا خوشت بیاد
هوا فوق العاده سرد شده.انگار یهو پرت شدیم تویه زمستون