پارسایه مظلوم
عزیزم
امشب مهمون داشتیم ،معید جون با خاله لاله(دوست مامانی) و باباش اومده بودن اینجا،اولش خواب بودی،امشب ساعت نه خوابیدی چون یکمی حالت بد بود،با صدایه معید کوچولو از خواب پا شدی ،ولی اینقدر مظلوم بودی که آدم دلش برات کباب میشد.
هرچقدر معید سرحال بود و میخندید ،شما برعکسش بودی مادر.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی