جوجو طلا
عزیزم سلام مامانی
امروز همینطور که داشتم ناهار درست میکردم و تو هم دورو بر من میپلکیدی،داشتم جوجه جوجه طلایی رو برات میخوندم...
جوجه جوجه طلایی............
نوکت سرخو حنایی............
تخم خود را شکستی...........
چگونه بیرون جستی............
همینطور که داشتم برات میخوندم و برگشتم دیدم که تو عروسک جوجه طلایی رو آوردی داری باهاش میرقصی و وقتی که من داشتم برای این کارت میخندیدم،تو اعتراض کردی که دوباره بر ات بخونم.
عزیزم آخه تو چقدر بامزه و نازی.عاشقتم و دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی