تولد عمه رزیتا
سلام پسر کوچولویه رقاص من
امروز تولد عمه رزیتا بود عزیزم و ما همه اونجا بودیم.هم رفتیم افطار و هم یه تولد کوچولویه خودمونی براش گرفتیم.
عزیزم تو واقعا شیطون و شیرینی. و امشب حسابی خود نمایی کردی و برامون شیرین کاری کردی.عمو صادق(شوهر عمه رزیتا)برات آواز میخوند و تو برامون میرقصیدی و ما هم براتون دست میزدیم.بالا و پایین می پریدی و دست میزدی و خودتو تکون تکون میدادی.
ولی پسرم آخر همه این شیرین بازیلت این بود که افتادی و زیر چونت خراشیده شد و بخاطر همین تو خونه رو رویه سر ما خراب کردی.عزیز دل مامان یه تراژدی داشتیم کوچولو جون
الان هم خوابیدی.اینقدر خسته بودی که وفتی رسیدیم خونه،همینکه شیر خوردی بیهوش شدی و خوابیدی.بدون هیچ شکایتی.
عزیرم عاشقتتم و دوست دارم.تو بهترین دلیل من برای زندگی هستی کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی