پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

ما برگشتیم

1390/7/27 14:44
نویسنده : مامان یاسی
660 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق من

ما برگشتیم.البته الان یه 5 روزی میشه که اومدیم،ولی مامان اینقدر کار داره که وقت سر خواروندن نداره جوجو.niniweblog.com                                            

کلی لباس و ملحفه داشتم که باید میشستم وniniweblog.com      

 

همه رو جابجا میکردم.niniweblog.com

عزیزم ،تازه باید با تو سر و کله بزنمniniweblog.com

 

و باهات بازی کنم،بیرون ببرمت و تو بخوابی

niniweblog.com

و من تند و تند کارامو بکنم niniweblog.com

niniweblog.com

و تو بیدار بشی و دوباره روز از نو و روزی از نو عزیزکم.

پسرم مسافت خوبی بود،بغیر از مسیر رفت و برگشت که فوق العاده طولانی بود،مسافرتمون خوب بود جوجونم.اونجا تو حسابی جولان دادی و شیطنت کردیniniweblog.com.خاله احترام(خاله بابا رامین)میگفت که ما فکر میکردیم که کوروش شیطونه...

خب،عزیزکم این یعنی چی؟؟؟

من بهت میگم،یعنی اینکه شما رکورد دار شیطنت شدی پسرم.بهت تبریک میگم،همینطور به خودم.خدا به داد برسه،

 

میگم،بنظرت ،تو در آینده معنی بازی دسته جمعی رو ،بدون داد و بیداد،درک میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

niniweblog.com

آخه اونجا بیچاره کوروش(نوه خاله احترام،که 3 ماه ازت کوچیکتره)از دست شما فراری بود،تو یه فریاد میکشدیniniweblog.com

 

و اون خودشو تو یه سوراخ قایم میکردniniweblog.com

 

.طفلک کوروش.niniweblog.com

 

نمیدونم والله.چی بگم از دست اینهمه شیطونی و قلدر بازی یکی یه دونمون.

آخه من عاشقتم،یکمی هم با بقه مدارا کن دیگه مامانی جونی.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)