فرشته کوچولویه من
گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا د دلم نکرده فریاد
گل شب بو دیگه شب بو نمیده ........
کی گل شب بورو از شاخه چیده
گوشه آسمون پر رنگین کمون .....
من
مثه تاریکی تو مثل مهتاب
اگه ماه از سر زلف تو نگذره
من میرم گم میشم توجنگل خواب
گل گلدون من ...ماه ایوون من ...از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو رفته از رنگو بو من شدم رودخونه دلم یه مرداب
آسمون آبی میشه اما گل خورشید رو شاخه های بید دلش میگیره
دره مهتابی میشه اما گل مهتاب از برکه های آب بالا نمیره........
تو که دست تکون میدی به ستاره جون میدی میشکفه گل از گل باغ
وقتی چشمات هم میاد دو ستاره کم میاد میسوزه شقایق از داغ
گل گلدون من......ماه ایوون من................
اینروزا برات این شعر رو میخونم تا تو بخوابی و چقدر قشنگ تو با این شعر آروم میگیری عزیز دلم.
درست مثل الان که به یه خواب قشتگ فرو رفتی و چشمایه قشنگتو بستی و آروم گرفتی و من تماشات میکنم و خدا رو بخاطر اینکه،تو رو بهم داده شکر میکنم.
هیچ چیزی غیر از بغل کردن تو و فشار دادن و بازی کردن با تو نمیتونه منو آروم کنه.
وقتی ازت دورم،میگم:اشکال نداره،منم یکمی باید واسه خودم وقت بذارم،ولی خودم میدونم که دلم برایه دیدنت و بغل کردنت یه ذره شده حتی اگه یکساعت ازت دور باشم.
وقتی اذیتم میکنی و لج میگیری و بیخودی گریه میکنی و میخوای کارایه نامعقول انجام بدی و منو تا حد مرگ عصبانی میکنیو انوقته که میخوام سرت داد بذنم و دعوات کنم ،ولی نگات که میکنم میبینم نه قدرتشو دارم و نه میخوام که تو،فرشته کوچولو رو دعوا کنم و قلب کوچولوتو از ترس بلرزونم و چشمایه قشنگتو اشک آلود کنم.
شاید لوس بشی و غیر قابل تحمل.ولی اشکال نداره،الان تا بچه ایی باید بچگی کنی و همه چیز رو تجربه کنی و من برات دعا میکنم و از خدا میخوام که هیچوقت تجربیاتت تلخ و ناراحت کننده نباشه عسلکم
اینروزا دارم سعی میکنم که تو رو با دستشویی آشنا کنم و از پوشک بگیرمت.ببینم موفق میشم یا نه کوچولویه مامانی.