روز پر مشغله
سلام کوچولویه مامانی.
امروز خیلی کم دیدمت و نتونستم زیاد باهات وقت بگذرونم.
جمعه تولد امیرحسین و چون عمو امیر تهرانه(برایه تخصص)،من امروز با زن عمو و امیر حسین همراه بودم و عمه رزیتا هم راه بلد ما بود
از ساعت 4 بیرون بودیم و کفش برایه امیرحسین و عکس و سفارش کیک و ظروف یکبار مصرف
همه اینا که تموم شد ما اونا رو رسوندیم خونه،دوباره رفتیم بیرو با عمه رزیتا برایه خرید خودمون و وقتی که رسیدیم خونه عزیز و من صدایه تو رو شنیدم و چشمایه منتظرت رو دیدم که بالایه راه پله منتظر بودی،دلم غش رفت .عزیزم اگه بدونی که چقدر دیدنت به من نیرو میده.
وقتی اومدیم تو ،مثل همیشه خونه مامان عزیز بیچاره ،عین بمب ترکیده بود،از بس که شما همه چیز رو بهم ریخته بودی
آره گل پسر نازم.تو با این همه فعالیت چطوری گشنت نمی شه.؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی