مامان بی ظرفیت
سلام جیگر مامان میتونم بپرسم این همه زرنگی رو از کجا اوردی نفسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز ظهر طبق عادت همیشه اومدم که بخوابونمت تا خودمم یکمی بتونم دراز بکشم و اگه بخت یارم بود بخوابم،ولی شما عین ماهی از دستم سر میخوردی و فرار میکردی بعد از یکساعت کلنجار رفتن با شما،سر آخر پشیمون شدم و گفتم:اصلا نخواب،من میرم بخوابم و رفتم و دراز کشیدم اونوقت تو،تویه ناقلایه مامان،اومدی و سرت رو گذاشتی رویه سرم و گفتی: مامان جون ناز،من دوست دارم تو رو واااااااااااای پارسا،اینقدر شیرین بود و اینقدر کیف کردم که خواب از سرم پرید و تا یکساعت باهات ماشین بازی کردم و تو هم تا ناراحتم میکردی زود میگفتی:دوست دارم تو رو و از اونجا که من نمونه یک مادر بی ظر...